خری آمد به سوی مادر خویش
بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری
اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان
تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل
یکی را کن نشان چون نیست مشکل
خرک از شادمانی جفتکی زد
کمی عر عر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت
به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من
به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادر برو پالان به تن کن
برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه
شدن داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش
یه افسار طلا و پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله
همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید
وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟
به عقد این خر خوش تیپ در آیی؟
یکی از حاضرین گفتا به خنده
عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید
که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند
به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی
برای این دو خر در زندگانی
در راستای اینکه هر روز مشاهده میکنیم مردم علاقه زیادی به جواد شدن دارند، این هم راهنمای جواد شدن یا چگونه جواد شویم (برای پسران):
برگرفته از فرهنگ جواتیسم:
1- یک عدد پیکان 57 مدل جوادی !! با لاستیک دور سفید. ( تر جیحا مارشال!)_ صندلی ها بریده شده به نحوی که تمام گردن راننده از پشت ماشین قابل رویت باشد! -آویزان کردن یک عدد سی دی ترجیحا رنگی وسط ماشین و چسباندن یک کارت تلفن خارجی به داشبورد- زدن یک نعل اسب به جلو پنجره ماشین !
2- نوشتن نام تایتانیک (به انگلیسی) روی شیشه عقب پیکان.
3- آهنگ تکنو گوپس، گوپس، با صدای بلند. (666-ساش -آکوا...!)
4- دو تا بلندگو اضافی در ماشین. ( از نوع خربزه ای پایونیر!)
5- نوشتن عبارت: «چون که تکی... با نمکی» یا (( ناز شی نازیلا!))روی صندوق عقب ماشین. یا چسباندن برچسب پرچم بعضی کشورها مثل انگلیس و ...!
6- پاتوقها: چمنهای پارک و شهربازی- میدون امام حسین یه چرخ زدن و ...!!!
7- پاتوق اینترنتی: یاهو مسنجر!
8- تکه کلامها: هوچیکتیم، کرتیم و زت زیاد-چی داداش؟!!هیچ چی !!
9- ژل به مقدار زیاد توصیه میگردد. ( آتوسا !)
10- ماشین مورد علاقه: آردی (جواد مخفی)- سمند!
11- شخصیت مورد علاقه: علی پروین.-نیکی کریمی - سیبل جان - تارکان - هایده - داریوش - و...
12-موتور مورد علاقه:سی دی آی گوجه ای!!!
13-مدل مو : کرنلی + پشت مو خفن ترجیحا فرفری!
14-لهجه: کافی است حرف چ را زمان تلفظ با س و نیز حرف ج را با ز قاطی نموده تا لهجتون جواتی بشود !
15- شلوار شما باید با همه آدمها فرق کند و برای این منظور دو دامن بر میدارید و پایین و بالای آنرا تنگ میکنید و حالا یک شلوار مناسب دارید.
16- انداختن طلا به شکل افراطی الزامی است.
17- پیراهن هرچه دکمه کمتر داشته باشد بهتر است.
18- نشستن بر لب جدول ضروری است و در این حالت کمر باید صاف باشد و کمی قوس به جلو داشته باشد .ابتدا ممکن است سخت به نظر بیاید ولی با تمرین آسان میشود.
19- هنر تک چرخ زدن و خوابیدن روی موتور را گاه وبیگاه در معرض عموم بگذارید.
20- بعد از برخورد با فردی تمیز و خوش تیپ سریع عکس العمل نشان دهید. تیکه بارش کنید: سوسول / آقا موشه / بچه خوشگل / جیگر / از اتو شویی در اومدی؟
21- سعی کنید اطرافیانتان را از نو اسم گذاری کنید : چطوری داوود ریواس / فرهاد یه مژه/ ممل کدو/ ابی پا مرغی / ناصر بن لادن / علی سارسی/ حسین سامورایی و...
22- هنگام راه رفتن قطعا پاشنه پا روی زمین کشیده شود .
23- شما باید به هنر های زیادی آراسته باشید: دود را به صورت دایره ای از دهانتان خارج کنید.
24- یک دستگاه پخش موسیقی گران قیمت برای وسیله نقلیه خود تهیه کنید.
25- وسایلی که در جیب شما الزاما باید باشد: چاقو ضامن دار/ پنجه بکس/ زنجیر/ وسایل بزرگتر باید در شلوار جاسازی شود.
26- سعی کنید برای مغازه تان از اسامی باکلاس استفاده کنید : کله اند پاچه شاپ
برای دختر ها:
1-مانتو قهوه ای گشاد با دور دوزی تزیینی
2-مقنعه های رنگی با رنگهای تیز
3- توی حرف زدن ادای پسر ها رو درآوردن و تقلید کردن
4- کفش پاشنه دار با شلوار لی و کوله پشتی
5- سیگار کشیدن به صورتی که احساس با کلاسی به شما دست دهد
6- اکیپ شدن و سر و صدا کردن و بلند بلند خندیدن
7- هر از گاهی احساس کنید در خیابان دوست دارید شو اجرا کنید.
8- حتی اگر نمیدونید فمنیسم چیه بگید ما فمنیستیم
9- هنگام راه رفتن خرامان راه بروید و پاهایتان جلوتر از خودتان حرکت کند.
10- سعی کنید پسرهایی را که میبینید از روی قیافه اسم گذاری کنید
11- ماشین مورد علاقه: ماتیز . بنا به دلایلی
12- شخصیت مورد علاقه: گلزار - اکثر بازیگران سینما - اندی- و خوانندگانی که آهنگ های دیشدام دارام میخونن.
13- پاتوق: پاساژها
14- تکه کلام: حرفهای این مژده تو نقطه چین "که من خیلی از بازی کردنش بدم میاد"
پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را می شناسم
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید.
باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت: ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم....
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم، غلط زیادی که جریمه ندارد!!!
.: Weblog Themes By Pichak :.